خودم و خودش و جدایی

گاهی آنقدر عاشقم که دلم برای ترانه کوتاهی که در

باران برایم خواندی تنگ می شود و دوست

دارم نام تو را بر سینه درختانی که هنوز بالغ نشده اند حک کنم.

و گاهی آنقدر سردم که شکوفه ها را در باد رها می کنم

و در اتاقی از برف به خواب می روم...

گاهی آنقدر شاعرم که دوست دارم تا قیامت زیر

باران بایستم و برای پروانه های

خشک شده گریه کنم و گاهی آنقدر سنگم که

دلم برای چشمهای تو تنگ نمی شود و

بوسه هایم را در دفترچه خاطراتمان ،

پنهان می کنم...

من...

نه شاعرم و نه نویسنده

و نه حتی عاشق...

تنها، زخمي ِ يك اشتباه ساده ام...

و حالا اینجا خانه درد دل های کاغذی من است

جایی برای تمرین نگفتن و حتی ننوشتن ،

براي همه ي آنهايي که بي تقصيرند...

تقديم به چشم هايي که در راه ماندند

و دل هايي که آنها را راندند....

تقديم به اشک هايي که

غرورشان شکست

و عهدهايي که

کسي آنها را نبست....

sahen

ساعت10:47---22 آبان 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

سلام میگی امید حرفی ندارم چون امیدی ندارم وقتی زندگیتتو برا یه نفر نفستو بخاطر یه نفر بخوای امیدی برات نمیمونه شادی برات نمیمونه

برا چی شاد باشم

برا چی امید داشته باشم

به خاطر کی امید داشته باشم

........................
پاسخ: مگه هر کسی که میاد دنیا به عشقش می رسه نه! به نظر من خیلی حرفات بی معنی هستن اگه با مردن به عشقت می رسید اگه با ناراحتی و دلگرفتگی به عشقت می رسه باشه منم باهات همراه می شم منم ناراحت می شم منم دلم می گیره حتی منم می میرم ببینم به عشقت می رسی یا نه! خودتون قضاوت کنید ببینید کدم درسته! نرسیدید که نرسیدید دنیا که با زمین نیامده بیخیال دنیا این نشد اون یکی!

sahen

ساعت10:36---20 آبان 1391

[وب سایت] - [ایمیل]

slm refig behtari mamnon ke behem sar zadi gorboone khodam beram

vali vagti omidi nadashte bashi bara zendegi bayad montazere nafasaaye ro be ghorbatet bashi

پاسخ:اگه جسارت نباشه می تونم بپرسم چرا امید نداری؟ آخه این دنیا اومدی فقط واسه زندگی و روزی هم زندگیت تموم میشه! شاد باش بگذار شادی بهت سر بزنه نه اینکه غمگین باشی و همش غم بهت سر بزنه